رشوه خواری، بحران ازدواج و مدیریت فامیلی
در حال حاضر جامعه ایران با سه بحران مشروعیت، هویت و اخلاق روبروست. در بحران مشروعیت، مقبولیت و کارآمدی نظام به دلیل سیاستهای اقتصادی و سیاسی زیر سئوال میرود و در نتیجه حقانیت نظام مخدوش میشود. این بحرانی است که در جامعه ما وجود دارد و بیش از آنکه ناشی از عدم اقبال به حقانیت نظام باشد، ناشی از ناکارآمدی نظام است. یعنی به دلیل یک سویهنگری و شتابان بودن و بیگانگی با فرهنگ کارآمدی نظام و در نتیجه حقانیت آن زیر سوال میرود. بحران هویت ناظر بریدن با برنامه از تاریخ و فرهنگ است و بحران اخلاقی نیز به عدم پذیرش ارزشها و هنجارهای عام و فرهنگی جامعه مربوط است. نسل جوان صرفاً به خاطر آزادی به آقای خاتمی رای نداده است. این رای برای حل مشکلات آنان مانند ازدواج ، اشتغال و مسکن نیز بوده است و اگر نتوانید آنها را حل کنید، جوانان از انقلاب و نظام سرخورده میشوند. بخش قابل توجهی از بحران اخلاقی موجود در جامعه ناشی از ریشههای اقتصادی است، جوان که به سن ازدواج میرسد نیازمند همسر، شغل و مسکن است و اگر نتوانیم به موقع این نیاز او را تامین کنیم، از زیر بار تعهد ازدواج شانه خالی میکند و غریزه خود را به طرق مختلف دیگر ارضا خواهد کرد.و اگر این وضعیت ادامه یابد، به فرهنگ تبدیل میگردد و سکهای میشود که به راحتی نمیتوان آن را خم کرد. در آن صورت، هر قدر هم جوان را به ازدواج تشویق کنند، دیگر تن به قیودات آن نمیدهد. شکاف طبقاتی و وجود طبقههای بیش از حد ثروتمند در جامعه از دیگر عوامل به وجود آورنده بحران اخلاقی هستند. برخی خانوادهها که قبلاً بسامان بودند، اکنون بدلیل ثروتمند شدن و از طرفی سست شدن مبانی اخلاقی، فرهنگ و معنویت و نبود حساسیت لازم و از بالا به پائین با تنوعطلبی مردان متاهل و زنان مواجه شدهاند. .و در نتیجه بحرانی در اخلاق جنسی به وجود آمده است. البته ارائه نشدن آموزشهای جنسی سالم بین زن و مرد و چگونگی انتخاب همسر نیز میتواند در ایجاد این بحران نقش داشته باشد. اما به هر حال، عمدهترین دلیل ایجاد این بحران، وجود شکاف طبقاتی کاذب در اثر رانتخواری است. یکی از از اولین پیامدهای پدیده رشوهخواری بیاعتمادی مردم به حاکمیت است. بنابراین حاکمیت پس از چندی از دیدگاه افکار عمومی مقبولیت خود را از دست میدهد و این در نهایت، منجر به از دسترفتن مشروعیت حاکمان خواهدشد و طبیعی است که نظام بدون مشروعیت قدرت اداره کشور را ندارد. متاسفانه شیوع پدیده رشوهخواری در ابتدای امر زمینهساز بروز احساس بیاعتمادی است و این امر خود از بیاعتمادی مطلق نسبت به یک بخش خطرناکتر است چرا که به این ترتیب مردم نسبت به کلیه ارکان حکومت، بیاعتماد خواهند شد. اعتماد شرط اساسی حکومت است و اگر اعتماد مردم به حکومت نباشد بقای حکومتها زیر سوال میرود. فساد و تبعیض زمانی که جامعه در شرایط یکسان به صورتهای متفاوت عمل کند تبعیض پدید خواهد آمد. عدم پرداخت حقوق مساوی به کارکنان و نیروهایی که در شرایط مساوی قرار دارند و یا جذب غیرعادلانه . براساس ارتباط برخی افراد در دستگاههای دولتی نمونههایی از وجود تبعیض هستند. تبعیض در جامعه خود باعث تقویت فقر میگردد و متاسفانه کشور ما از جمله کشورهایی است که در آن تبعیض به شدت رواج دارد. متاسفانه دیوانسالاری در کشور ما به شدت از لحاظ سیاسی مسموم است. لذا باید تدابیری اتخاذ شود تا سیاستزدگی دیوانسالاری کشور از بین برود در غیراینصورت آفت آن گریبان نظام اقتصادی اجتماعی کشور را خواهد گرفت. تبعیض ، خود، نوعی فساد در جامعه است. برای ریشه کن کردن فساد از جامعه تمام ویژگیها و موقعیتهای اجتماعی را شناخت و بر اساس آن عمل کرد. به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران دلایل فساد در ایران، بدنه دولت است. معتقدان به این نظریه میگویند اگر مثلاً رشوهخواری در اقتصاد رواج دارد ریشه آن را باید در بدنه رسمی اقتصاد که متعلق به دولت است جست و جو کرد. این صاحبنظران که تعداد آنان نیز کم نیست بر این عقیده اتفاق نظر دارند که اگر در جامعه نرخ سرمایهگذاری پایین است و نرخ رشد اقتصادی آن به حد مطلوبی نرسیده به دلیل وجود مشکل در درون بازار نیست بلکه مشکل در درون بدنهای است که بازار را هدایت میکند. اقدامات نامناسب بدنه دولتی است که باعث شده سرمایهگذاری در کشور کاهش پیدا کند و اقتصاد با مشکلات روبهرو شود. منشا فساد چیزی نیست جز "ساخت رانتی" وجود دیوانسالاری متمرکز در نظام اجتماعی، سیاسی و اقتصادی که از سالهای گذشته به ارث رسیده، وجود ساخت سیاسی قصلب و اقتصاد نفتی که خود مزید بر علت شده ئ همچنین فرهنگ سیاسی گروهها و نخبگان سیاسی کشور پدیده ای به نام "ساخت رانتی" را به وجود آورده است. ساخت رانتی موجود تنها جنبه اقتصادی ندارد و تجلی فساد در بخشهای مختلف فرهنگی، سیاسی و اقتصادی کاملاً مشهود است. فقر، بیکاری و ناهنجاریهای اجتماعی از اولین پیامدهای نامطلوب معضلات اقتصادی است. توزیع ناعادلانه ثروت و فرصتها، کمبود فرصتهای شغلی، و رکود اقتصادی از یک سو و بروز بحران در ساختار تولیدی کشور از سوی دیگر موجب شده تا امروز مشکلات اقتصادی و ناهنجاریهای اجتماعی خود را در زشتترین صورت و در قالب ناهنجاریهای اجتماعی به تصویر بکشند. تبارگماری یا مدیریت فامیلی مدیریت فامیلی که طبیعتاٌ ضد شایستهسالاری است، قدمت زیادی در کشور ما دارد. نظام حاکم بر ایران تا پیش از روی کار آمدن نظام پهلوی، ایلیاتی و عشیرهای بود و مدیریت در یک نظام ایلیاتی که قدمتش به دوران مادها میرسد، حول محور خویشاوندی دور میزد. مناصب برحسب قرابت فامیلی تقسیم میشده و انتصابات در محدوده قبیله و طایفه رخ میداده است. بعد از روی کارآمدن نظام شاهنشاهی و البته کمی بعد از دوران مشروطه که آغازگر چنین تحولی بود، انتظار میرفت که یک نظام عقلایی و دیوانسالاری در جامعه پدید آید که در آن گزینشها بر مبنای مولفههای معین و اکتسابی تعیین شوند ولی متاسفانه نظام جدید نیز به نوعی تداوم همان تبارگماریهای سنتی و کهنه منتها در قالب جدید است.
چالش های کنونی ایران اثر دکتر عماد افروغ- چاپ اول: 1380 - تیراژ 2200 نسخه- ناشر: انتشارات سورهمهر- قیمت 2500 تومان این اثر که بخشی از آن را خواندید در سه بخش تنظیم شده است بخش اول چالش های فرهنگی مواردی مانند هویت ایرانی، امکان دانشگاه اسلامی، وحدت حوزه و دانشگاه، سنت و تجرد، روشنفکری، دین و جهانیشدن ، برخورد تمدنها، امر به معروف و نهی از منکر و ... و بخش دوم چالشهای سیاسی شامل رابطه دین و دموکراسی، دین دولتی و دولت دینی، آسیبشناسی انقلاب اسلامی، دوم خرداد، مولفههای فرهنگی امنیت ملی و ... و بخش سوم چالشهای اجتماعی به جامعهشناسی فقر، عدالت اجتماعی در اندیشه حضرت امیر، قدرت دولتی و مشکلات اجتماعی- پرداخته است.
|