ما باید این راه را برویم. ما هم باید گذشت کنیم، ایثار کنیم. اطاعت خدا کنیم، عبادت کنیم. مگر نمیگویی که «حَتَّی تَوَرَّمَ قَدَمَاهَا»؟ این قدر در محراب عبادت خدا ایستاد! ما هم باید در محراب عبادت بایستیم. ما هم باید ذکر خدا بگوییم. ما هم باید محبت الهی را در دلمان روزبهروز زیاد کنیم.
مگر نمیگوییم که با حال ناتوانی به مسجد رفت، تا حقی را احقاق کند؟ ما هم باید در همه حالات تلاش کنیم، تا حق را احقاق کنیم. ما هم باید از کسی نترسیم. مگر نمیگوییم که یکتنه در مقابل جامعه بزرگ زمان خود ایستاد؟ ما هم باید همچنان که همسر بزرگوارش فرمود «لا تَستَوحِشوا فِی طَریق الهُدی لِقِلِّهِ اَهلِه». از کم بودن تعدادمان در مقابل دنیای ظلم و استکبار نتریسیم و تلاش کنیم. مگر نمیگوییم که آن بزرگوار کاری کرد که سوره دهر درباره او و شوهر و فرزندانش نازل شد؟ ایثار نسبت به فقرا و کمک به محرومان، به قیمت گرسنگی کشیدن خود؛ «وَ یوثِرُونَ عَلَی انفُسِهِم وَ لَو کانَ بِهِم خَصَاصهَ». ما هم باید همین کارها را بکنیم.
این نمیشود که ما دم از محبت فاطمه زهرا(س) بزنیم، در حالی که آن بزرگوار برای خاطر گرسنگان، نان را از گلوی خود و عزیزانش – مثل حسن و حسین(ع) و پدر بزرگوارشان(ع) – برید و به آن فقیر داد؛ نه یک روز، نه دو روز، سه روز! ما میگوییم پیرو چنین کسی هستیم؛ ولی ما نه فقط نان را از گلوی خود نمیبریم که به فقرا بدهیم، اگر بتوانیم، نان را از گلوی فقرا هم میبریم!
این روایاتی که در «کافی» شریف و بعضی از کتب دیگر در باب علامات شیعه هست، ناظر به همین است؛ یعنی شیعه بایستی آن طوری عمل کند. ما باید زندگی آنها را در زندگی خو – ولو به صورت ضعیف – نمایش بدهیم. ما و از ما بزرگترها کجا، آن آستان بلند کجا؟ معلوم است که ما حتی به حدود دوردست او هم نمیرسیم؛ اما باید تشبه کنیم. نمیشود در نقطه مقابل زندگی اهل بیت حرکت کنیم، ولی ادعا کنیم که ما جزو موالیان اهل بیتیم! چنین چیزی ممکن است؟ فرض بفرمایید کسی در زمان امام بزرگوار ما، از دشمنان این ملت – که امام دایم علیه آنها حرف میزد – تبعیت میکرد؛ آیا او میتوانست بگوید من تابع امامم؟! اگر چنین چیزی از زبان کسی صادر میشد، آیا او میتوانست بگوید من تابع امامم؟! اگر چنین چیزی از زبان کسی صادر میشد، آیا شماها نمیخندیدید؟! همین قضیه در باب اهل بیت(ع) هم هست.
|